Bullet Bullet یادداشت کارآفرین جوان

یادداشت کارآفرین جوان به مناسبت هفته کتاب

کتاب‌هایی که رهایم نکردند

مهرداد فاخر کارآفرین

برنامه زندگی من به قدر شلوغ است که نمی‌توانم برنامه منظمی برای مطالعه داشته باشم. تمام تلاشم را می‌کنم تا روزانه بین نیم ساعت تا یک ساعت مطالعه داشته باشم. ممکن است گاهی اصلاً نتوانم مطالعه‌ای داشته باشم و گاهی هم برعکس. کتابی آنقدر مرا مجذوب خود می‌کند که نمی‌توانم آن را زمین بگذارم. مثلاً این اواخر دو کتاب «مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد درس‌های رهبری حاکم دوبی» به قلم دکتر یاسر جرار و کتاب «ناخدای دیجیتال» نوشته دکتر مهدی شامی زنجانی، فراز نبیی، شادی ایران‌دوست را یک روزه خواندم. فکر می‌کنم هر کسی که مدیریت پروژه‌ای را برعهده دارد و می‌خواهد روی موضوعی کار کند می‌تواند با خواندن کتاب «مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد» به نکته‌های خوبی برسد. شیخ محمد در این کتاب داستان پیشرفت و پدید آمدن «دوبی» را روایت می‌کند. این کتاب پر از نکات ظریف و راهبردی در زمینه مدیریت است، نکاتی که البته خود شیخ محمد پیش از این آن‌ها را در دوبی اجرا کرده است. خواندن تجربیات یک مدیر موفق می‌تواند به هر مدیر دیگری کمک کند. کتاب «ناخدای دیجیتال» هم به گسترش دنیای دیجیتال در آینده اشاره دارد. من مخاطب جدی این نوع کتاب‌ها هستم. چون خودم هم با همین دیدگاه توانستم کسب و کار خودم را ارتقا بدهم. این کتاب به ما می‌گوید فرقی نمی‌کند که صاحب چه نوع کسب و کاری باشیم، دنیای دیجیتال تمام صنایع، مشاغل و تجارت‌ها را می‌بلعد و جلو می‌رود. بنابراین یا باید به دیجیتال‌شدن تن بدهیم و یا نابود شویم. به غیر از کتاب‌هایی که به حوزه مدیریت و شغل خودم برمی‌گردد، به مطالعه کتاب‌های فلسفی هم علاقه دارم. همیشه می‌خواهم از فلسفه وجود هر چیزی سردربیاورم. کتابی که در این زمینه بخواهم به دیگران برای مطالعه پیشنهاد بدهم؛ کتاب «داشتن یا بودن» نوشته اریک فروم است. کتابی که اگر بتوانیم به توصیه‌هایش عمل کنیم، زندگی آرامش و خوبی خواهیم داشت. این کتاب به ما می‌گوید برعکس چیزی که جهان به سمت آن می‌رود و ما را به داشتن بیشتر تشویق می‌کنند، بهتر است به دنبال بالابردن کیفیت زندگی‌مان باشیم. «داشتن یا بودن» کتاب بی‌نظیری است. این کتاب می‌گوید اگر هر کسی بتواند در زندگی‌اش به این دانایی و خودشناسی برسد که هیچ‌چیز در جهان متعلق به او نیست، می‌تواند زندگی آرام‌تر، بهتر و موثرتری داشته باشد. چون چه داشته باشد و چه نداشته باشد، بهترین کارش را انجام می‌دهد و سعی می‌کند تأثیر خود را بگذارد. امیدوارم من هم بتوانم روزی به این جایگاه برسم. چون گاهی اوقات ما انسان‌ها برای بیشتر به دست آوردن، خودمان را نابود می‌کنیم.

نمی‌توانم بگویم در حوزه داستان و رمان کتاب‌های زیادی خوانده‌ام، اما این روزها در حال مطالعه رمان «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو هستم. قصه این رمان درباره جامعه‌ایست که گرفتار نابینایی می‌شوند، ولی هنوز آن را تمام نکرده‌ام که بتوانم به خوبی درباره‌اش نظر بدهم.

در پایان، اگرچه به‌خاطر مشغله‌های کاری، برنامه‌ی دقیق از پیش مشخصی برای مطالعه ندارم اما تمام تلاشم بر ان است که از تمامی اوقاتی که به هرنحو می‌توانم به مطالعه‌ی کتاب بگذرانم نهایت استفاده را بکنم. مطالعه، پنجره‌هایی تازه در ذهن آدم باز می‌کند که از هیچ طریق دیگری به دست نخواهد آمد.