چقدر در تعامل با دیگران میتونید راحت حرف بزنید؟ چقدر جرأت و جسارت دارید که روبروی مدیر، همکار یا دوستتون بایستید، توی چشماش نگاه کنید و چیزایی که تصور میکنید روی روند رابطهتون تأثیر میذاره باهاش در میون بذارید؟ شاید بد نباشه سئوالم رو این طور هم بپرسم که چقدر به افراد اجازه میدید که با شما راحت و شفاف صحبت کنن و اگه احیاً دغدغه، اختلاف نظر یا درخواستی دارن، باهاتون در میون بذارن؟
برقراری ارتباط سالم لازمه زندگی همه ماست اما گاهی پیش میاد که به دلیل ترس از متزلزل شدن یه رابطه دست به خود سانسوری میزنیم و با همین ترس حرفامون رو از دیگران قایم میکنیم.
یکی از دوستام میگفت که ترس از صریح صحبت کردن 20 درصد از واقعیت اون چیزی که در ذهن ما وجود داره، بزرگتره.
یعنی چی؟
یعنی ممکنه طرف مقابل شما از چیزی که فکر میکردین باعث دلخوری اون بشه، اصلاً ناراحت نشه و یا حتی از اون استقبال هم بکنه. البته این موضوع به حسن نیت افراد هم بستگی داره.
رهبران شجاع میدونن که قایم کردن حرفاشون برای اونا بهای سنگینی داره و حتی ممکنه به قیمت کم شدن انرژی، صبر و خلاقیتشون تموم بشه. گاهی اوقات این کار حتی باعث میشه اصالت رفتار اونا در مواجهه با دیگران خدشه دار بشه.
بنابراین بد نیست قبل از حرف زدن از خودتون بپرسید که اگه فلان حرف رو بزنم ممکنه چه اتفاقی بیافته یا از چه چیزهایی واقعا در درونم میترسم؟ این ترس اغلب اوقات از میل به کنترل شدن یا قضاوت دیگران میاد.
در کل گفتگوهای بین فردی در همه روابط به خصوص در درون سازمانها، حلقهی مفقودهایه که میتونه انگیزههای افراد رو برای انجام هر کاری بالاتر ببره و در عین حال باعث کنشگری اونا بشه. گاهی اوقات گفتگو نه تنها مسیر مشترک شما رو روشنتر میکنه بلکه باعث دلگرمی طرفین میشه، اعتماد و صمیمیت رو بالاتر میبره و در رسیدن به نتایج مشترک، بسیار کمک کننده است.