زمانی که یکی از مهندسان شرکت سونی برای خلق پلی استیشن با مدیران ارشدش میجنگید، هیچکس فکر نمیکرد روزی برسه که پلی استیشن به یکی از بزرگترین منابع درآمد گروه سونی تبدیل بشه. در حقیقت این موفقیت، نتیجه و خروجی مفهومی به نام «کارآفرینی درون سازمانی» بود.
کارآفرینی درون سازمانی یک شیفت پارادایمی در سیستم مدیریتیه.
توی سازمانهای سنتی معمولاً همه ایدهها از بالا به پایین دیکته میشه، در حالیکه در سازمانهای پیشرو و نوآور، نوآوری در تمام سطوح تعریف میشه. برای همین هم ساختار سازمان رو بر اساس این تفکر باز طراحی میکنن.
کارآفرینی درون سازمانی به فرهنگسازی در تمام سطوح سازمان احتیاج داره که چندتا از مهمترینهاش اینا هستن:
۱. ایجاد کانالهای ارتباطی با کارکنان برای دریافت ایدهها و پیشنهادات
۲. ارتقاء کارکنان از طریق برنامههای توسعه فردی برای تغییر نگرششون و ترغیب اونا به تفکرِ کنجکاوانه؛ تفکری که خلاقیتشون رو توی ارائه
راهحل بالا ببره.
۳. ارتقای فرهنگ کار تیمی؛ کارآفرینی درون سازمانی بدون کار تیمی به جایی نمیرسه.
۴. کاهش بروکراسیهای سازمان برای تسریع در توسعهایدههای جدید
۵. آموزش مدیران برای مواجهه مناسب با ایدههای کارکنان
۶. ایجاد یه ساختار برای کارکنان تا بتونن ایدههاشون رو ارائه کنند و آموزش دادن اونها برای بهترین ارائه.
۷. ایجاد کمیتههایی برای بررسی ایدههای کارکنان ( که برای ارزیابی عملیاتی، میتونه شامل نمایندههایی از بخشهای مختلف باشه .
📍 هرگز از اینکه ایدههاتون توسط دیگران به سرقت بره، نترسید. تنها راه اجرایی شدن ایدههای جدید به اشتراک گذاشتن اونهاست.