یکی از نکات مهمی که در دنیای امروز کمتر بهش توجه میشه، داشتن یه هدف واحد برای همه اعضای یه سازمان، شرکت و یا حتی استارت آپه؛ قطعاً هر سازمانی اهداف خاص خودش رو داره اما اینکه چقدر تکتک اعضا (از خُردترین تا بالاترین) به این اهداف واقف هستند و در جهت اونها قدم برمیدارن، موضوعیه که به نظرم اغلب نادیده گرفته میشه. همین مسئله انرژی و زمان افراد سازمان رو تا حد زیادی صرف کشف کردن هدفها و پیدا کردن راهی برای رسیدن به اونها میکنه.
این در حالیه که OKR (Objective & Key Result) که به ستاره قطبی کسبوکارها هم معروفه برای همین موضوع در نظر گرفته شده؛ برای اینکه مسیر روشنی رو پیش پای تکتک افراد سازمان بذاره تا همگی با اهداف خاص اون سازمان همتراز بشن و با تلاش متمرکز، در نهایت به نتیجه برسند.
شاید خیلیها OKR رو با KPI اشتباه میگیرند اما باید بگم که این دو هیچ شباهت ذاتی با هم ندارند؛ OKR برای همه لایههای سازمان در دسترسه و با تعیین اون سازمان یه نظم فکری میگیره و افراد متوجه میشن که چه چیزهایی مهمه، چطور میتونن شفافتر عمل کنند و کار تیمی رو ارتقا بدن.
ما هم در هلدینگ فاخر تصمیم گرفتیم سند OKR خاص خودمون رو تدوین کنیم تا در مسیر پیشرفت سریع شرکتهای زیر مجموعهمون از هدفهایی که داریم، دور نشیم و بتونیم در صورت رخداد یه اشتباه اون رو به سرعت اصلاح کنیم و تمرکزمون رو روی نکات مهم و مفید بذاریم. OKR به ما کمک میکنه که اهداف بلندپروازانهای برای خودمون تعیین کنیم و برای رسیدن به هر کدوم از اونها نتایج کلیدی رو در نظر بگیریم که مشخص کنه چقدر به هدفمون نزدیکتر شدیم.
اما تدوین یه سند OKR ویژگیهای خاصی داره:
1. قبل از هر چیز باید بدونید اهداف هر چقدر هم بلند پروازانه، بهتره که به صورت کمی قابل اندازهگیری باشند و برای رسیدن بهشون زمان مشخصی تعریف شده باشه و پیادهسازی اون برای اعضای تیم امکانپذیر باشه.
2. برای تدوین OKR نهایتاً 3 یا 5 هدف اصلی رو در نظر بگیرید و برای هر کدوم از اونها نتایج کلیدی هم تعیین کنید.
3. نتایج کلیدی که برای این هدفها در نظر میگیرید باید قابل اندازهگیری و بررسی باشه تا دستیابی به اونها نمود عینی پیدا کنه.
4. با اعضای تیمتون درباره اهداف و نتایج کلیدی صحبت کنید و مسئولیت هر فرد رو مشخص کنید.
5. اگر به 80 درصد از اهدافتون رسیدید اون رو تموم شده بدونید و سعی کنید مدام OKRها رو بررسی و آپدیت کنید.